یک سخن چین چه می کند؟!
یک سخن چین چه می کند؟!
شخصی غلامی را فروخت، و به مشتری گفت: این غلام فقط یک عیب دارد، و آن عیب عبارت است از سخن چینی. مشتری با همین عیب به معامله راضی شده او را خرید، مدتی غلام در خانهٔ مولایش ماند، روزی به زن او گفت: شوهرت به تو علاقه ندارد و خیال ازدواج مجدد کرده، اگر بخواهی از این فکر منصرف شود، باید به وسیلهٔ تیغ مقداری از موی زیر گلویش را بیاوری تا دعائی بر آن بخوانم که قلبش به تو متمایل شود.
سپس همان روز به شوهرش گفت: همسر تو دوستی دارد و با او خوشگذرانی می کند در فکر کشتن تو افتاده، امشب خود را به خواب بزن تا حقیقت بر تو کشف گردد. آن شب مرد ظاهراً خود را به خواب زد، نیمه شب متوجه شد که زنش تیغی در دست گرفته به طرف او می آید خیال کرد برای کشتن او می آید. ناگهان از جای حرکت کرد و زن خود را کشت.
بستگان زن از داستان مطلع شدند و با شوهر به نزاع و جدال پرداختند کم کم بین دو قبیلهٔ زن و شوهر آتش زد و خورد افروخته شد.
بلی، این اثر سخن چینی است که یک جامعه را به آتش می کشد.
?سفینةالبحار، ج2، ص613.